کرددانش
اخبار دانشگاه های استان کردستان
یادداشت دانشجویی
هوشیار شریعتی فارغ التحصیل مقطع کارشناسی رشته مدیریت و برنامهریزی آموزشی از دانشگاه کردستان و دانشجوی کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی از دانشگاه خوارزمی تهران, با ارسال یادداشتی به برخی از مشکلات آموزشی و فرهنگی دانشگاه کردستان پرداخته است.
به گزارش کرددانش،متن کامل این یادداشت بدین شرح است:
*هرچند تکراری، اما باز هم روز دانشجوی دیگری گذشت و بهانهای برای گفتن از چیزی که باید باشد و نیست! این بار نه سرودن از شعارهای تکراری 16 آذر است و نه گفتن از آرزوهای متعالی که معلوم نیست کی و کجا اتفاق بیفتد؛ بلکه سخنانی از جنس رویدادهای تکراری هر روز و بایدهای ملموس - و شاید بدیهی - است که همین روزها در دانشگاه (های) کردستان رخ میدهد. اینجا نه بحث از تشکلی خاص، انجمنی تخصصی، کانونی فرهنگی و قشری خاص از دانشگاه است و نه بحث از گفتمانهای علمی و پارادایمهای مربوط به تعلیم و تربیت، جامعهشناسی و آموزش عالی که نیازمند سواد آکادمیک یا تخصص مدیریتی و دیدگاه حاکمیتی باشد؛ بلکه کلماتی است که به همه مربوط است و هر عضوی از جامعه به آن حساس و آن را درک میکند.
معمولاً ایرادی که بر نقدهای مختلف _ به ویژه ژورنالیستی - گرفته میشود، کلیگویی، ایدهآلگرایی، عدم عینیت و سوگیری منتقد (که معمولاً ناشی از بی اطلاعی نویسنده خوانده میشود) است. اما نقد حاضر یادداشت دانشجویی است که چهار سال در دانشگاه کردستان تحصیل کرده، عضو هیچ تشکل دانشجویی نبوده، به عنوان دانشجوی همکار فعالیت کرده، شاگرد ممتاز و حائز رتبه در المپیاد علمی و کنکور (کارشناسی ارشد) بوده و حتی در مسابقات ورزشی دانشجویان کشور شرکت کرده است؛ پس این نوشتار نه از سر ناآگاهی نوشته شده، نه متهم به سوگیری (ناشی از دیدگاه صنفی یا سیاسی خاص) است، نه میتواند به ابهام و کلی نگری و شعارزدگی و یا (خدایی ناکرده) غرضورزی نسبت به دانشگاه یا فردی خاص متهم شود. اتفاقاً جملاتی است که از سر دِین و علاقه به افراد، آموختهها و هویت دانشگاه کردستان به عنوان اصلیترین مرجع انسانی که میتواند (و باید) کانون رشد، توسعه و سعادت مردمان این سرزمین شود، نگاشته شدهاست.
دیوار ترک خورده دانشگاه!
اگر از سال 53 صرف نظر کنیم و پذیرش رسمی دانشجو در سال تحصیلی 56-55 در دانشکده سنندج دانشگاه رازی را تاریخ تولد دانشگاه کردستان در نظر بگیریم، اکنون 40 سال از عمر این مرکز آموزش عالی استان گذشته است؛ سنی که آن را دوران پختگی و اوج توانایی و سازندگی میدانند. همه واقفیم که شرایط محیطی نیز همتراز با شرایط درونی، میتواند میزان توفیق، کارآیی و توان یک دانشگاه را رقم بزند، اما محیط بیرونی برای همه دانشگاه های کشور یکسان بوده و هست و این تحولات، سیر حرکتی و هویت جمعی در درون یک دانشگاه است که میتواند میزان موفقیت آن در رسیدن به اهداف ذاتی خود را تعیین کند. پس طبیعتاً یک پدر 40 ساله به پشتوانه تجارب و اندوختههای خود بایستی بتواند به نحو مطلوبی وظیفه خود در مدیریت، هدایت و شکوفایی فرزندانش را به انجام برساند. فرزندانی که غالباً (با توجه به میانگین سنی و در اکثریت بودن دانشجویان کارشناسی) 20 ساله هستند و در اوج رشد و پویایی و سرشار از انرژی و توان بالقوه هستند تا آینده خود و جامعه شان را به بهترین نحو مطلوبِ ممکن بسازند، با وجود سرپرستی بالغِ سرشار از تجربه و اندوخته های مادی و معنوی، بایستی در مسیر پیشرفت و بالندگی باشند. باید دید که تا چه حد این دو طرف (جوان و پیر / فرزند و ولی) به هم نزدیک شده اند و از وضعیت و توان و انتظارات یکدیگر و بایدها و نبایدهای موجود، آگاهند تا "دانشگاه بشود منشأ همه تغییرات". هر خوانندهای حتماً خواهد توانست به زعم خود – چه به عنوان عضوی عادی از جامعه و چه فردی مؤثر و متأثر نسبت به دانشگاه – برداشت مناسبی از توجه به این سطرها داشته باشد.
برنامه ریزی: با اینکه برنامهریزی فرآیندی بسیار پیچیده، تخصصی و چندوجهی در علم مدیریت است، حتی عامیانه ترین تعبیر آن که هیچ نیازی به سواد خواندن هم ندارد، یعنی زمانبندی، میتواند اصلیترین شاخصه بی برنامگی در دانشگاه کردستان باشد. نمونه بارز، نزدیک و قابل بررسی را می توان با مراجعه با صفحه اصلی (اخبار) سایت دانشگاه یافت که آگهی فراخوان مزایده بوفه های دانشگاه، خشکشویی، انتشارات و ... - که از نیازهای اساسی زندگی دانشجویی است - آبان ماه و زمانی که چندی از بازگشایی مراکز آموزشی گذشته، روی خروجی قرار داده شد! اغلب دانشجویان برای نوشیدن 1 لیوان چای یا انجام چند برگ کپی، تا انجام مزایده، انتخاب افراد، عقد قرارداد و جاگیری مجبور به استفاده از واحدهای صنفی خارج از دانشگاه و یا معدود واحدهای فعال سایر دانشکدهها شدند.
یاد بازسازی دانشکده علوم انسانی در سال 84 به خیر که میبایست در طول تابستان - که دانشگاه عملاً تعطیل است - انجام میگرفت، اما نیمه دوم شهریور ماه تازه عملیات تخریب انجام شد و یک ترم تمام حدود 2 هزار دانشجو و استاد این دانشکده در میان سایر دانشکدهها و حتی دبیرستان وابسته به دانشگاه وقت و انرژی خود را در بالا و پایین و آمد و شد گذراندند. آخر سر هم تنها تغییر محسوس در قدیمی ترین دانشکده و بافت آموزشی دانشگاه، تبدیل پنجرهها به دوجداره و تعویض سقف های کاذب - که هر آن بیم سقوط آنها میرفت – شد و حتی همان صندلی های کهنه و کوتاه و سخت و ناموزون باز هم میزبان دانشجویان شدند. این وقفه که بهانه مقاومسازی را یدک میکشید، باز هم ادامه یافت تا تابستان سال بعد (95) که باز هم شهریور ماه کندن کف ساختمان دانشکده علومانسانی آغاز شد و اواخر مهر ماه کفپوش گرانیتی میزبان کفشهای خاکگرفته اهالی دانشگاه شد. البته آسانسور دانشکده هم که همین اواخر به صورت نیمهکاره رها شده بود، حتماً راهاندازی شده است! اشاره به سنگفرش دانشکده علوم پایه و بازسازی کلاسهای نوساز دانشکده هنر و معماری هنگام برگزاری کلاسها و بسیاری موارد دیگر از جمله تعطیلی بیمورد کلاسها و عدم استفاده از ظرفیتهای دیگر دانشگاه هم از یاد نرفته اند.
امور فرهنگی: شاید مهمترین نقد به دانشگاه کردستان متوجه حوزه فرهنگی است؛ چرا که نه تنها بحثهای مربوط به فرهنگ بسیار گسترده بوده و شاخصه هایی چون زبان، مباحث دینی، هنر، سیاست، کنشهای اجتماعی و ... را شامل میشود، بلکه فعالیتهای تخصصی انجمنهای علمی دانشجویی نیز جزو شرح وظایف این معاونت است.
اگر پای صحبت دبیران انجمنهای علمی و کانونهای دانشجویی بنشینید، اولین گلایه حتماً تبعیض در برخورد با تشکل های دانشجویی خواهد بود که تنها پیرو سلیقههای شخصی مدیران و کارکنان است. به عنوان مثال یک برنامه واحد که از سوی چند تشکل درخواست می شود (منظور همزمانی نیست)، برای یکی مجوز صادر می شود و دیگری غیرقانونی قلمداد می شود! جالب اینجاست که بسیار پیش آمده که یک برنامه خاص، زمانی توسط تشکلی خاص اجرا شده و همان برنامه برای همان تشکل در زمانی دیگر غیرقابل انجام می شود! برخی تشکل ها می توانند هر برنامه ای را با هر کیفیتی برگزار کنند، اما تشکل های دیگر برای یک برنامه آن قدر دچار مشکل می شوند، که یا از انجام آن صرف نظر می کنند و یا سرخورده و ناراحت از ادامه فعالیت باز میمانند. نکته اینجاست که این مشکلات نه بر اساس قوانین و آیین نامه ها به وجود می آید و نه منطق درستی پشت آنهاست؛ بلکه تنها بر اساس شناخت و صد البته میزان همکاری و هماهنگی دانشجویان برگزار کننده با معاونت فرهنگی و میزان نزدیکی و خوشامد کارکنان قابلیت اجرا دارد. دانشجویان به طور غیرمستقیم و در قالب شوخی و کنایه یاد گرفته اند که اگر در اجرای برنامه های مورد نظر دانشگاه (چون میزبانی جشنوارهها و جلسات و برنامههای کشوری و منطقهای) همکاری نکنند، برنامه های خود آنها نیز پیش نخواهد رفت.
این سیاستهای یک بام و چند هوایی به اندازه ای پیشرفت که اتفاقاً همان گروه از دانشجویانی که مصداق عدم اجرای عدالت به نفع آنها بودند و سایر تشکل های دانشجویی معتقد بودند که به دلیل نزدیکی به معاونت فرهنگی به طور افراطی مورد حمایت کارکنان قرار می گیرند، در جلسه آبان ماه سال 94 دهان به اعتراضی گشودند که به حق و حرف مشترک همه تشکلها بود. سایر تشکل های در حاشیه که شاید تا آن زمان – برای پیشگیری از وخامت بیشتر اوضاع – جرأت اعتراض نداشتند، دیدند که حتی همان گروه معدود و مشخصی هم که همواره پشتیبانی میشدند، به یکباره به چرخش های بی منطق در تصمیم گیری ها، عدم تحقق وعده ها و نبود رویه ها و برنامه های مدون اعتراض کردند. بی توجهی مسئولان به حوزه وسیع و البته شناور - و کیفی - فرهنگی آنجا مشخص شد که نه به بررسی انتقادات وارده در بیانیه صادر شده پرداختند و نه (در صورت غلط بودن اقدام دانشجویان معترض) در برخورد با آنها تغییر رویه و برنامه دادند؛ بلکه اوضاع به همان روال پیشین ادامه پیدا کرد!
نمونه بارز در ارائه امکانات و تخصیص بودجه به انجمن های علمی در برپایی جشنواره درون دانشگاهی حرکت است که نه در مساحت فضای نمایشگاهی، نه در امکانات، نه در جانمایی و نه در مبلغ اعطایی هیچ عدالتی در کار نیست. جواب اعتراض ها هم با بهانه های سطحی تفاوت در غرفه های رشته های فنی و عملی با رشته های محتوایی پاسخ داده می شود و با سوگیری در انتخاب رتبه های برتر، انتخاب نفرات اعزامی به مرحله کشوری و سخت گیری بیشتر در جشنواره های بعدی جبران می شود. در مرحله کشوری هم تنها با صرف هزینه های اضافی و تکیه بر معدودی آثار سطح بالا – که ناشی از زحمات فردی است – هر ساله با کسب عناوین برگزیده، دانشگاه کردستان خود را در جایگاهی مطلوب قلمداد می کند؛ حال اینکه در بخش های مختلف جشنواره ملی حرکت رتبه های اول تا سوم بر اساس ارزیابی های مختلف اهدا می شود و عنوان برگزیده تنها مقامی تشریفاتی است که بیشتر برای راضی نگه داشتن گروه های ناکام و به بهانه حفظ انگیزه در آنها اهدا می شود.
در بحث فرهنگ عمومی دانشگاه نیز تنها با دقایقی مشاهده ظواهر و پوشش دانشجویان میتوان به عمق فاجعه پی برد. دختران با آرایش های غلیظ، لباس های کوتاه و ساپورت به راحتی در محیط دانشگاه حاضر می شوند و پسران با پوشش های تنگ و مدلهای موی غیر متعارف و خالکوبی در حال سیگار کشیدن فضای عمومی دانشگاه را در اختیار گرفتهاند! وقتی هم طی انتقادات رسمی و غیررسمی، دانشگاهیان خواستار اجرای قوانین صریح در این زمینه و رعایت شئون فضاهای آموزشی می شوند، مسئولین حراست به بهانه اینکه سختگیری و برخورد قهری راه گشا نیست و باید کار فرهنگی صورت بگیرد، توپ را به زمین دیگری می اندازند. باید پرسید تا کنون کدام کار فرهنگی در این زمینه صورت گرفته است؟ آیا برای آگاهی بخشی در زمینه مسائل جنسی، امور دینی و شاخصه های اخلاق در جامعه برنامهای وجود داشته است؟ شاید تنها همکاری مشهود حراست و معاونت فرهنگی دانشگاه حفاظت فیزیکی و رصد برنامههایی که در حال برگزاری- آن هم به صورت سلبی و نه ایجابی – است، قابل مشاهده باشد.
عدم رعایت شأن دانشجویان و دوگانگی عمل آنجا به اوج خود می رسد که هر روز می توان شاهد تذکر کارکنان حراست به دانشجویان دختر و پسری بود که در محیط دانشگاه کنار هم هستند! آیا هم کلامی دو یا چند نفر غیرهمجنس در فضای عمومی همراه رعایت عرف رایج با روح کسب دانش و اخلاق علمی و اجتماعی منافات دارد یا پوشش های نامناسب برخی دانشجویان که محیط دانشگاه را شبیه جشنواره های مد و لباس کرده است؟ چه چشم بصیرتی که می تواند غیراخلاقی بودن محتوای کلام دو نفر را از دور تشخیص دهد، اما لباس های منافی عرف و قانون (دانشگاه) را نمی بیند! فرض کنیم محتوای کلام همه دختران و پسرانی که با هم راه میروند یا نشستهاند، مسائل درسی و آموزشی نیست؛ آیا شعار "تسهیل ازدواج جوانان" خنده دار نیست وقتی دختران و پسران ما از هفت سالگی (با ورود به مدارس) از هم جدا و در دنیاهای متفاوت و بدون آموزش های لازم جنسی و جنسیتی بزرگ می شوند و حالا هم در دوران بلوغ فکری خود و در دانشگاه هم نمی توانند همدیگر را بشناسند؟ باز فرض کنیم که قصد ازدواجی هم در کار نیست؛ آیا دوستی دختر و پسر در محیط همگانی و دید عموم دارای ریسک اخلاقی و اجتماعی بالاتری است یا ادامه رابطه در محیط های خصوصی و فضاهایی که چارچوب اجتماعی لازم را ندارند؟
هرچند امروزه اعتقاد به اصل آزادی و اولویت به کنترل های درونفردی به جای فشارهای بیرونی امری پذیرفته شده است، اما در آزادترین جوامع غربی نیز برای حضور دانشجویان در فضاهای آموزشی به خصوص دانشگاه ها (به تناسب نوع دانشگاه) قوانین مشخص و عینی برای طرز پوشش دانشجویان (و حتی کارکنان و اساتید) وجود دارد و زمان و مکان فعالیت های تفریحی، ورزشی و آزادانه نیز مشخص شده است. اما در دانشگاه ما نه فعالیتهای مفرح کافی (و لازم) وجود دارد و نه بحث های روز علمی به صورت مسأله محور و کاربردی ارائه می شود. متأسفانه نه تنها برنامه های فرهنگی مختلف با کمترین کیفیت و بدون حضور برنامه ریزی اصولی اجرا میشوند، بلکه چنان حوزه های مختلف با هم درآشفته اند که بسیاری اوقات نتیجه عکس دارند! وجود جملات "اجرای موسیقی"، "همراه با پذیرایی" یا "قرعه کشی" در بنرها و پوسترهای برنامه های مختلف علمی و تخصصی و فرهنگی چه معنایی دارد؟ آیا جز این است که به جای برگزاری برنامه های مختلف هنری، ورزشی و گروهی که نیاز طبیعی روحیه شاداب جوانان – و حتی بزرگسالان - است، آن را با برنامه های جدی علمی و آموزشی در هم آمیخته ایم؟ برنامه هایی که نه باعث انبساط طبع جوانان می شوند و نه به درستی اهداف آموزشی و تربیتی را تأمین می کنند.
امور آموزشی: با اینکه هدف ذاتی دانشگاه آموزش و ارتقای کیفیت شاخص های علمی و عملی دانشجویان به عنوان نیروهای انسانی آینده بخشهای مختلف جامعه است، متأسفانه گویا دانشگاه های ما روزبهروز از آن دورتر می شوند. هرچند که پیشی گرفتن کمیت بر کیفیت همچنان – بر خلاف شعارهای دولت کنونی – بر همان روال سالهای اخیر پیش میرود و دانشگاهها متأثر از سیاست های کلی کشور هستند، اما خود دانشگاه ها هم – اگر بخواهند – می توانند نقش مهمی ایفا کنند. وقتی رئیس دانشگاهی بارها در رسانه های گروهی از کمبود کارشناسان و کارکنان اجرایی در دانشگاه گلایه می کند و خود اذعان دارد که نه تنها با استانداردها، بلکه با میانگین کشوری نسبت استاد به دانشجو فاصله بسیار دارد، چرا باید همچنان با روند روبه رشد پذیرش دانشجو موافقت کند؟ اینجاست که دانشگاه فدای سیاست می شود و برای بالا نشان دادن آمار (کمی) آموزش عالی، بدون توجه به ظرفیتهای اداری، علمی و امکانات زیرساختی، تنها به فکر پر کردن صندلی های خالی هستند و روزبه روز کیفیت آموزش عالی را نادیده میگیرند.
به طور مثال نه تنها نقص کمبود شدید اساتید تمام وقت با مدرسان حقالتدریسی – که طبعاً کارآیی کمتری دارند – جبران می شود، بلکه حتی بسیاری از گروههای آموزشی فاقد کارشناسان گروه – جهت انجام امور اجرایی و اداری – هستند و خود مدیران گروهها باید عمده وقت خود را به خدمات پیشپاافتادهای (چون نامه نگاری، رفع مشکلات واحدها و ...) که در سطح کارشناسی و نه یک عضو هیئت علمی است، صرف کنند.
هرچند شاید بیربط به نظر برسد، اما بیتوجهی به تحصیل دانشجویان از نحوه آغاز و فراغت از تحصیل آنها نمایان می شود. نه برای ورود دانشجویان جدید تدارک خاصی دیده می شود و نه وقتی که به عنوان دانش آموخته (کارشناس، کارشناس ارشد یا دکتری تخصصی) آماده ورود به دنیای کار و فعالیت میشوند، برنامه خاصی وجود دارد. تنها پس از چند هفته از ابتدای مهرماه، مراسمی تحت عنوان جشن دانشجویان جدیدالورود برگزار میشود که بیشتر نقش یک جلسه توجیهی را دارد تا بحث های انگیزشی، تسهیلی و کمک آموزشی. پس از اتمام دوره تحصیل نیز این خود دانشجویان فارغالتحصیل هستند که - اگر مایل باشند - بایستی از طریق انجمنهای علمی پیگیر تدارک ابتدا تا انتهای جشن فارغالتحصیلی خود باشند و به خودشان لوح تقدیر بدهند تا با لباس های معروف فارغ التحصیلی عکسی به یادگار بگیرند! در حالیکه در همه دنیا (و حتی بسیاری نقاط کشور) برنامه های مفصلی (به طور رسمی و دارای نیروی سازمانی مشخص) برای ورود و بخصوص خروج (هنگام فارغ التحصیلی) دانشجویان وجود دارد تا اهمیت دانش و نقش مهم دانشجویان در ترقی جامعه به آنها (و حتی خانواده ایشان) یادآوری شود و روحیه کار و تلاش و سازندگی در خودپنداره و شخصیت آیندهسازان کشور نقش ببندد. سایر مشکلات چون تأخیر در انتخاب واحدها، تغییرهای چندباره در برنامه های آموزشی و امتحانات، کمبود امکانات آزمایشگاهی و کارگاهی، تعطیلی های زودهنگام ایام فرجه امتحانات و عید نوروز، ضعف در ارتباط با سازمانهای دولتی و صنعت در انجام واحدهای عملی و دورههای کارآموزی، بیتوجهی به روش های نوین تدریس و سنجش دانشجویان و... از مشکلات جاری است که گویا ملازم همیشگی دانشگاه ها شده است.
امور اجرایی: به لحاظ قانونی و اداری، دانشگاه کردستان به عنوان تنها دانشگاه دولتی جامع به منزله اداره کل وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در استان شناخته می شود و انتظار میرود کیفیت بخشهای مختلف این دانشگاه به دلیل مجاورت با ستاد اجرایی آموزش عالی در استان دارای سطح بالاتری از کیفیت آموزشی باشد. پس از روی کار آمدن دولت جدید، اهالی دانشگاه کردستان با شنیدن انتخاب رئیس بعدی دانشگاه بر اساس رأی اعضای هیئت علمی، به تحقق شعارهای استقلال دانشگاه، شایسته سالاری و بومی گزینی امیدوار شدند. اما علیرغم اینکه قرار بر این بود تا اساتید دانشگاه کردستان با رایزنی های داخلی و انجام انتخابات درون دانشگاه کاندیداهای مورد نظر را به عنوان گزینه های پیشنهادی به وزیر معرفی کنند، اما هیچ کدام از گزینه هایی که بالاترین رأی را کسب کرده بودند، انتخاب نشدند! اشاره به این موضوع هرگز بهانه ای برای صدور حکم بر عدم کفایت رئیس فعلی دانشگاه نیست، بلکه بدعهدی دولت در انجام وعدهها و صدالبته سعی بر بزرگنمایی انتخاب فردی بومی (استان و دانشگاه) به عنوان ریاست دانشگاه مورد بحث است. باید به یاد داشت که اهالی کردستان (و همه نقاط کشور) گزینه بومی بودن را نه به عنوان شرط کافی و نه حتی لازم (ضروری) می دانند؛ بلکه به عنوان صفتی برتر که می تواند از طریق شناخت زمینه های اجتماعی و فرهنگی منطقه و آشنایی با نیروهای مجرب موجود، موجب ارتقای سطح کیفیت مدیریت شود، بدان بها می دهند.
اما اگر بخواهیم کارمندان موفق در دانشگاه کردستان را بشناسیم، راه حل بسیار سادهای وجود دارد؛ هر کارمندی که دارای وظیفه هر چه مستقیم تر با دانشجویان باشد و از همکاری آنان سود ببرد، حتماً به زودی و با سرعت رشد خواهد کرد. البته این رشد به دلیل فعالیت و زحمت و تلاش بیشتر – که میتواند ناشی از سرایت انرژی جوانی دانشجویان باشد – نخواهد بود؛ بلکه استفاده از کار، ایدهها، نیرو و وقت و تلاش دانشجوهاست به نحوی که بیشتر آن به نام کارمند مربوطه تمام شود! هستند کارمندان بسیاری که تمام ساعات ادرای را تنها پشت میزهای خود مینشینند و به بهانه کمبود نیروی انسانی – که واقعاً هم وجود دارد – از راه های مختلفی دانشجویان را با عنوان کار دانشجویی به انجام امور میگمارند. جای تأسف اینجاست که نه تنها وظایفی که حتماً (قانوناً و اصولاً) بایستی توسط کارکنان انجام شود، توسط دانشجویان به ثمر مینشنید و هرجایی هم که مشکل و خللی بر سر راه پیش آمد، دانشجو را مقصر میشمارند! در برخی موارد هم دانشجویان همکار از طریق واسطه قرار گرفتن در ارتباطات میان بخش ها و انجام امور، وسیله تسویه حسابهای شخصی و رقابتهای ناسالم کارکنان میشوند؛ در حالیکه حریم میان کارکنان هم در ظاهر حفظ شده است. آخر سر هم که موعد پرداخت حقالزحمههای ناچیز دانشجویی می رسد، همیشه چند ماه پس از آغاز ترم، حقالزحمههای ترم قبل به حساب دانشجویان واریز می شود.
اما روابط عمومی که قلب تپنده و البته ویترین هر سازمان است، در دانشگاه کردستان تنها به چند فعالیت روتین از جمله نصب بنرها و پلاکاردها در سطح دانشگاه، هماهنگی برنامه های اجرا شده در سالن اصلی (تالار مولوی) و مستندسازی (در سطحی ترین برداشت از این تکنیک) خلاصه شده است؛ که البته در بسیاری موارد (تصویربرداری و عکاسی) هم با کار دانشجویی پوشش داده میشود. اخبار دانشگاه هم که توسط این بخش در سایت اصلی قرار میگیرد، غالباً دارای ادبیاتی بسیار سطح پایین و با پوششی بسیار کم (محدود به رویدادهای سالن اصلی و یا اخبار ارسالی از سایر بخش ها) و عکسهایی تکراری است. در برهههایی هم که برای پوشش این نقایص از خبرنگاران رسانههای گروهی استان – به صورت قراردادی – جهت پوشش رخدادهای مهم (از نظر روابط عمومی) استفاده می شود، به خوبی میتوان سبک خبری و البته رویکرد سیاسی خبرنگاران را در مطالب منتشر شده دید. حال اینکه گزارش نویسی و مستندسازی از تخصص های لازم برای انجام وظایف روابط عمومی است و باید مدیریت قوی و البته همکاران متخصص (یا حداقل تحت آموزش) آن امور را بر عهده بگیرند.
سایت دانشگاه هم پس از آنکه چند سال قبل توسط دانشجویی هک شد، با وجود اشکالات فراوان فنی و البته محتوایی (از نظر کاربری) بالاخره در سال 95 دچار تحول شد؛ اما همچنان کمبود تولید محتوا (خبر، اطلاعات، بروزرسانی مطالب و ...) به عنوان ضعف اصلی وجود دارد. بخش انگلیسی سایت دانشگاه تنها به ترجمه منوهای قالب قدیمی سایت که آن هم بیش از 6 سال قبل آخرین بروزرسانی را داشتهاند، خلاصه شده است؛ بخش "کوردی" هم فقط دگمهای نمایشی است. اگر کسی بخواهد خارج از دانشگاه اطلاعاتی در خصوص خدمات، کارکنان، بخشها، گروههای آموزشی و... به دست بیاورد، حتماً دچار سردرگمی خواهد شد؛ چراکه بسیاری از بخشها ماهها و حتی سالهاست که بروزرسانی نشده اند و مثلاً در صفحه یک گروه آموزشی مدیرگروهی معرفی میشود که هم اکنون در بخش دیگری فعالیت می کند و فرد دیگری مدتهاست جایگزین وی شده است. در حالیکه امروزه همه کارکنان سواد کافی برای انجام امور (از جمله مهارت های ICDL) را دارند و باید هماهنگی و ارتباطات افقی و عمودی میان بخش های مختلف اداری – از آموزش حین خدمت گرفته تا تشویق کارکنان به تداوم و جدیت در روالهای کاری – از سوی مدیران ارشد و به خصوص میانی در دستور کار قرار بگیرد.
دغدغه اصلی بیش از نیمی از کارکنان تعیین وضعیت شغلی آنان (پیمانی، قراردادی، رسمی و ...) است که گویا اخیراً با مصوبه دولت بالاخره (پس از سالها بلاتکلیفی) بایستی مرتفع شده باشد. هرچند هنوز هم به صورت محسوسی کمبود کارکنان در قسمتهای مختلف دانشگاه به ویژه در بخشهای تخصصی حس می شود، هنوز هم از نتایج آزمون استخدامی دانشگاه که سال گذشته صورت گرفت، خبری در دست نیست. جای تأسف بیشتر آنجاست که کارکنان متخصص، دارای تجربه و سوابق طولانی هم – در بخش های مختلف دانشگاه از جمله امور فرهنگی – وجود دارند که با وجود اثبات کارآیی ایشان و حتی درخواست دانشجویان و اساتید برای به کار گیری آنان در پست های مرتبط، در قسمتهای بیمعنی چون کتابخانهها و دفاتر حاشیهای مشغول به ادامه خدمت هستند.
زانیاری: استفاده نکردن از فرصت های پیش آمده معضل بزرگ دیگری است که گریبان دانشگاه کردستان را گرفته و در مقابل عینیت یافتن فکرهای خلاقانه و کابردی ایستاده است. نمونهای عینی نشریه داخلی دانشگاه کردستان است که میرفت تا زمینهساز تحولی بزرگ نه تنها در دانشگاه، بلکه در استان کردستان شود؛ اما متأسفانه شاید چون بسیاری فرصتهای دیگر به سادگی و تنها به دلیل سوءمدیریت ناکام ماند. از قبل نشریات دانشجویی زیادی در دانشگاه کردستان انتشار می یافتهاند که به تبع تخصصی بودن و صنفی بودن (و نیز غیرحرفه ای بودن) بیشتر نقشی تمرینی – برای دانشجویان - داشته تا حرکتی تأثیرگذار و جذاب برای مخاطبین؛ خوانندگان آنها هم همواره خود دانشجویان مشغول به تحصیل در آن رشته خاص هستند. یعنی معمولاً دانشجویان و اساتید سایر گروههای تحصیلی و یا کارکنان و مسئولین دانشگاه به آنها توجهی نمیکنند. از آن سو نشریه سازمانی دانشگاه (هه وال) هم که سالها به صورت گاهنامه توسط روابط عمومی دانشگاه منتشر میشد، تنها نقش اداری و قالبی عملکردی داشت و طبعاً (به دلیل ویژگی های محتوایی) جذابیتی نه برای دانشجویان و نه حتی اساتید و کارکنان نداشت. در این میان از سال 92 به پیشنهاد دانشجویی و با هدف تقویت گفتمان عمومی دانشگاه کردستان و ایجاد پل ارتباطی مفید و کارآمد میان سه قشر اصلی دانشگاه – یعنی دانشجویان، اساتید و کارکنان –نشریه ای جامع فعالیت خود را در معاونت فرهنگی-اجتماعی آغاز کرد. نشریهای که قرار بود در سه فاز (زمانی) فعالیت خود را آغاز کند، تماماً توسط چندی از دانشجویان آغاز به فعالیت کرد و طی 5 شماره با شناخت خوب مخاطبین خود و توجه به خواست و علاقه آنها، جایگاه لازم خود را میان دانشگاهیان پیدا کرد.
این نشریه با هدف بهبود اطلاعرسانی، ایجاد زمینه نقد و گفتگوی عمومی، معرفی دستاوردهای گوناگون علمی در دانشکدههای مختلف، افزایش روحیه خودباوری و نمایش توانمندیهای گوناگون آموزشی، علمی، فرهنگی، پژوهشی و کاربردی شکل گرفت؛ و علیرغم وجود مشکلات فراوان با بخشهایی نظیر اخبار داخلی دانشگاه، معرفی دانشگاهیان برتر، مصاحبه با دانشجویان، اساتید و کارکنان، گزارش رویدادهای اصلی، دغدغههای و نقدهای دانشجویی، مطالب سازمانی، اخبار کشوری مرتبط با دانشگاه، گزارشهای تصویری و بسیاری بخش های مختلف توانست به خوبی فاز اول پیش بینی شده - یعنی تبدیل شدن به مرکز خبری و اطلاعرسانی و حلقه واصله همه اقشار دانشگاه از دانشکده ها و بخش های مختلف - دست یابد. اما متأسفانه نرسیده به فاز دوم (انتشار منظم به صورت ماهنامه و رسیدن به بلوغ حرفهای، سازمانی و اجرایی به نحوی که بتواند همه بخشهای دانشگاه را تحت پوشش رسانهای قرار دهد)، به هدف بزرگ و اصلی خود یعنی حضور در دکه های روزنامه فروشی استان به عنوان رسانه رسمی تنها دانشگاه ملی (جامع) استان – در فاز سوم – دست نیافت. اتفاقی که اگر به فرجام می رسید، شاید امروز دانشگاهیان ما به عنوان قشر روشنفکر، عامل، فکور، علمی و سازنده کشور واقعاً با بدنه جامعه (مردم، صنعت، مسئولین و ...) ارتباطی شکل یافتهتر، رسمی، دائمی و کاربردی داشت. نشریه زانیاری هرچند تنها با تکیه بر تجربه و توان دانشجویان پا گرفت و به سه زبان (فارسی، انگلیسی و کردی) انتشار یافت، اما با بیاعتنایی مسئولین عقیم ماند و با پایان دوره تحصیل دانشجویانش از میان رفت؛ رسانه ای که اگر هنوز زنده بود، شاید نه تنها این همه سخن و نقد - حاضر - را در خود جای می داد، بلکه حتماً بسیاری حرف ها، توضیحات و دیدگاههای مختلف را در نیز در برمیگرفت.
کلام آخر: همه میدانیم که همیشه و در هر تشکیلاتی مشکل، ضعف، ایراد و کمبود وجود دارد، اما جایی که معایب بر محسنات پیشی بگیرد، باید نگران شد. نگرانی آنجا به اوج خود میرسد که مشکلات جزئی از امور عادی روزانه میشود و وقتی هم دانشجویی مشکلی موردی را حتی به صورت مستقیم به مدیران عالی دانشگاه انتقال میدهد، هیچ جواب و اقدامی در خصوص آن صورت نمیگیرد. جایی که باید دانشجو – و مسائل و مشکلاتش – محور همه تصمیمگیریها و اقدامات باشد، مورد بیتوجهی قرار میگیرد.
این یادداشت قبل از روز دانشجو (سال 95) آماده شده بود؛ اما به این امید که شاید بخشی از این مشکلات توسط نمایندگان دانشجویان بیان شود و به بهانه گرامیداشت این روز – و حفظ ظاهر هم که شده- مورد توجه مسئولین قرار بگیرد. اما متأسفانه انگار دانشجویان هم به این روزمرگی خو کردهاند و در همان راه پیشین گام برمیدارند. نمایندگان تشکلهای دانشجویی هم در روز سهشنبه هفته قبل نشان دادند بیش از آنکه به فکر بیان دغدغههای اصلی و نزدیک دوستانشان باشند، نگران مسائل کلان کشور که دورتر از دسترسی و اثرگذاری آنهاست هستند. در سخنرانی نمایندگان تشکل های دانشجویی، یکی بی مهابا – و شاید تنها با استناد به یک اتفاق موردی – به قشر فرهیخته و شریف اساتید تهمت میزند، یکی مسائل بسیارپیش پا افتاده را که حق مسلم دانشجوست، چون خواست های بزرگ و آرمانی بیان می کند و دیگری سخنرانی خود را با شعاری قومی – که شاید ارتباطی با روز دانشجو ندارد - آغاز میکند؛ تا این بار بر سر میزان تشویق دانشجویان حاضر و جنجالی بودن بیانیه، رقابت خود را ادامه دهند؛ نه بر اصل حقایق جاری و مسائل زنده و محسوس دانشگاه.
شعارزدگی و توجه به حرف بهجای عمل تا آنجا پیش رفته که هرساله و در همه مراسمهای روز دانشجو، مسئولین استانی هم سخنرانانیهای خود را تنها به کلمات دهان پرکن و جملاتی برای خوشامد و به نوعی جوزدگی دانشجویان خلاصه میکنند و مراسم که تمام شد، هیچ خبری از تب و تاب روز دانشجو نمیماند. در مراسم روز دانشجوی دانشگاه کردستان کسی نگفت که همین تالار مولوی که بنایی 40 ساله است و ظرفیت کمتر از 500 نفر را دارد، جوابگوی نیازهای یک دانشگاه 10 هزار نفری نیست؛ کسی به عدم مناسب سازی بسیاری از ساختمانهای (به ویژه قدیمی) دانشگاه برای معلولین اشاره نکرد؛ کسی از تخلفات آشکاری که به ویژه در بخش فرهنگی روی میدهد، سخنی به میان نیاورد؛ دانشجویی نپرسید که چرا باید در جایی هزینههایی گزاف بیمورد می شود، اما آنجا که لازم است، بحث از صرفهجویی و اقتصاد مقاومتی می شود؟ و البته دهها سؤال بزرگ و کوچک دیگر!
حتماً هنوز سؤالهای کوچک و بزرگ بسیاری وجود دارد که نیازمند پاسخ و راهحل است؛ امید که بهجای بی اعتنایی یا اقدامات شتابزده، ایت یادداشت تلنگری باشد برای بحث، بررسی و همافزایی و همکاری نیروهایی که آینده همگیشان به یکدیگر گره خورده است.
برچسب ها :
دانشگاه کردستانیادداشتدیوارترک خوردهمشکلاتهوشیار شریعتینظرات کاربران :
دانشجوی دانشگاه کردستان [دوشنبه 29 آذر 1395 | 11:20] پاسخ
خداییش گل گفتی حرف دل اکثر دانشجویان رو زدید
دیدگاه های ارسالی شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.